رهام زندگی ما

رهام به تنهایی وایمیسه ولی هنوز راه نمیره

پسر خوشگلم دقیقا 93/05/04 بود برای اولین بار دستتو گرفتی به مبل و پاشدی الان دیگه میتونی کنار مبل یا میز به راحتی راه بری و هنوز خودت تنهایی واینمیسی یا قدم بر نمیداری دوست دارم زودتر راه بری ببینم چه جوری راه میری مامان قربون اون پاهای کوچولوت بشم الهی همیشه قدم های بزرگ تو زندگی برداری عزیزم قدم های موفقیت و تو راه راست قدم برداری مامان جون خدا پشتت باشه همیشه گل پسرم . چند تا عکس ازت میزارم گل پسرم شما عاشق لوازم خونه هستی عزیزم کافیه جارو برقی روشن باشه میایی میچسبی به جارو برقی تکون نمیخوری فقط ذوق میکنی یا کافیه در یخچال باز بمونه میایی از یخچال بالا میکشی ذوق میکنی عزیزم   لباسشوی نگووووووووو واییی عاشقشی فکر کنم میخوایی ...
25 شهريور 1393

رهام حرف میزنه و دو تا مروارید دیگه دراورده

پسر خوشگلم سلام مامانی ببخشید دیر به دیر برات مینویسم ماشاله این قدر شیطونی که فرصت هیچ کاری برام نمیزاری منم نمیتونم بیام از کارهای جدیدت بگم بالاخره امروز خوابوندمت تونستم بیام البته اگه الان بیدار نشی به محض اینکه ببینی من پای لپ تابم میایی شروع میکنی به کوبوندن رو کیبورد منم باید پاشم برم . عزیز مامان الان تقریبا 10 روزی میشه که به طور واضح سه تا کلمه رو میگی دد . دیدی . بابا گریهههههههههه مامان نمیگی میگی بابا قبلش بابابایی شرط بندی کرده بودیم من گفتم اول میگی مامان بابا گفت نه میگه بابا که من شرطو باختم نمیدونی چقدر ناز میشی وقتی اون دندون های کوچولو میندازی بیرون میگی دد. بابا مامان قبونت بره دو تا مروارید دیگه هم دراوردی پسر...
25 شهريور 1393
1